خبرنگاران درباره مجدالدین میرفخرایی

به گزارش مجله سرگرمی، تهران- خبرنگاران- مجدالدین میرفخرایی مشهور به گلچین گیلانی از نخستین شاعران سراینده شعر نو در ایران به شمار می رفت که بعضی از شعرهای خاطره انگیز او همچنان در یادها باقی مانده است. به لحاظ زلالی عاطفه و بی پروایی بیان و سادگی تصویرها و در عین حال عمق احساس کمتر می توان شعری را در ترازوی آثار وی نهاد.

خبرنگاران درباره مجدالدین میرفخرایی

عاطفه از بخش های مهم شعر به شمار می رود و اغلب اصلی ترین هدف شاعر از سرودن شعر انتقال عواطف و احساسات است. هر شاعری از عاطفه خاص خود برخوردار و بیان این تاثیرها که نشأت گرفته از محیط پیرامون شاعر همراه با تجربیات شخصی اوست، درون مایه های متفاوتی را به خواننده نشان می دهد. در میان شاعران معاصر که عاطفه در اشعارش به وفور دیده می گردد، می توان به مجدالدین میرفخرایی اشاره نمود. مجدالدین میرفخرایی یکی از شاعران تأثیرگذار در گسترش شعر معاصر فارسی محسوب می گردد. او جزو نخستین موج شاعران متغزل و رمانتیک پیرو نیما در دهه های 20 و 30 به حساب می آید. تجربه شعری گلچین تا قبل از سرودن شعر معروف باران هنوز به پختگی نرسیده بود اما بعد از سرودن باران در زمره رمانتیک ها شناخته شد و به تعبیر شفیعی کدکنی صدای دلپذیر رمانتیسم از اشعار گلچین شنیده می شد. مخاطب با خواندن اشعار گلچین به راحتی با مفاهیم و مضامین شعری او ارتباط برقرار می نماید.(1)

زندگی گلچین گیلانی و تاثیرپذیری از اقلیم خویش

گلچین گیلانی با تخلص شعری و نام شاعرانه مجدالدین میرفخرایی از شـاعران بـرجسته و صمیمی معاصر ایران است. این شاعر برجسته در 1288 خورشیدی در رشت چشم به چشم گگردد. از این رو در شعرش به اقلیم توجه ویژه ای دارد. اشعارش نشأت گرفته از محیط سرسبز و زیبایی های طبیعی زادگاهش است. بسامد کلماتی نظیر، جنگل، آبشار، شکوفه، ابر، باران، درخت در اشعار او بسیار بالاست. گرچه واژه های بومی و محلی در اشعار گلچین چندان دیده نمی گردد اما طراوت و شادابی، روحی غالبا لطیف و سرشار از زندگی و امید و نیز فراوانی تصاویر برگرفته از زادگاهش، گیلان خود می تواند نشانی از اقلیم گرایی وی باشد. وصف طبیعت در شعر گلچین رنگی محلی و اصیل پیدا نموده است. شعر باران یکی از معروف ترین آثار وی، نمونه ای خوب از این رنگ محلی و اصیل است که در آن به خلق تصاویر برگرفته از محیط خود می پردازد. وی به یاد زادگاهش چنین می سراید:

باز باران/ با ترانه/ با گهرهای فراوان/ می خورد بر بام خانه/ بوی جنگل تازه و تر/ همچو می مستی دهنده/ بر درختان می زدی پر/ هرکجا زیبا پرنده

او برای بیان عواطف و مضامینی نظیر مرگ و زندگی به طبیعت پناه برده است، آنجا که می گوید:

روی چین های نازک هر برگ / کشمکش های زندگانی و مرگ/ سرگذشت خوش آمد و بدرود

خانواده اش از بزرگان و سرشناسان گیلان بودند. گلچین دوره ابتدایی را در رشت گذرانید و در مدرسه ای درس خواند که مدیر یا معلم آن مدرسه، ابراهیم فخرایی، مورخ نامدار نهضت جنگل بود. در اواخر همین دوره، یعنی زمانی که هـنوز نوجوانی بیشتر نبود، به جهت استعداد فطری و ذوق طبیعی به شعرگویی پرداخت. در این دوران، چند شعر از او در روزنامه های صورت و ترغیب چاپ رشت طبع شد. از دوستان نزدیک او در این روزگار، استاد ذبیح الله صفا بود.

گلچین ، سپس در شعبه ادبی دبیرستان دار الفنون نام نوشت. او در این مدرسه شاگرد استادانی چون وحید دستگردی و عباس اقبال آشتیانی بود. از هـمین زمان، همکاری او با مجله ارمغان و همچنین مجله فروغ چاپ رشت به مدیریت ابراهیم فخرایی شروع می گردد و تعداد قابل تـوجهی از اشـعار او بـه سبک قدیم و در قاب های قصیده، غزل و قطعه در این مجلات به چـاپ رسید.(2)

میرفخرایی سپس به دارالمعلمین عالی وارد شد و در ادبیات، فلسفه و علوم تربیتی لیـسانس گـرفت. او در این دوره نیز مثل دوره های پیشین، دوستان و آشنایان بسیار اندکی داشت. پس از فارغ التحصیلی، بلافاصله به همراه دوستانش در آزمون انـتخاب آخـرین گـروهی اعزام دانشجو با اروپا پذیرفته شد. بدین ترتیب، او و دوستانش به انگلیس رهسپار شـدند. پس از انتها این دوره، گلچین به دانشگاه لنـدن رفـت ، او ابتدا به تـحصیل در رشـته ادبیات پرداخت اما مدتی نگذشت که از تحصیل در ادبیات دست کشید و برخلاف قوانین و مـقررات اعـزام دانـشجو که او را از تغییر رشته بازداشته بود به رشته پزشکی پرداخت. تحصیلات او و دوستانش ادامه یافت تا این که جنگ دوم جـهانی درگـرفت و دولت ایران، همه دانشجویان اعزامی را به ایران فراخواند.(3)

زندگی ادبی

نخستین کتاب گلچین نهفتهنام دارد که در 1948 مـیلادی در انـگلیس به چاپ رسید و اکنون نسخه های بـسیار معدودی از آن در دست است . ایـن کـتاب به اشتباه در الذریعه الی تصانیف الشـیعه و مـؤلفین کتاب های چاپی فارسی و عربی و بالطبع در فهرست کتاب های فارسی با نام نهضت معرفی شـده اسـت. دومین کتاب او مهر و کین اسـت کـه تـاریخ چاپ ندارد اما در تـهران چـاپ شده و همچنین در 2 شماره مـجله پیـام نوین نقل شده است. سومین کتاب گلچین گلی بـرای تـو نام دارد و مجموعه ای از مهم ترین اشعار او را در15 سال آخر عمرش را دربرگیرد.

شعر نو هرگز سبب نمی گردد تا او به قالب های کلاسیک شـعر فـارسی همچون دوبیتی، مثنوی، ترکیب بند و چهارپاره بی توجه بماند:

بزن ای دل دل دیوانه / چون زنگ بخوان ای دل/ دل بیگانه چون جنگ

ضرباهنگ در اشعار گلچین

شـاید هـمین علاقه ذاتـی گلچین به چنین قالب هایی باشد که بعضی از محققان ادبیات در آنالیز شعر مشروطه و معاصر، نام او را در ردیف شاعرانی چـون علی اکبر دهخدا، اشرف الدین حسینی و اسلامی ندوشن می آورند. اینان افرادی بـودند کـه بیشتر اشعار مهم آنها را در قالب های چون ترکیب بند، مسمط و مستزاد می سرودند.(4)

این موضوع می تواند توجیهی باشد، برای بعضی اشـعار نـو او که وزن در جاهایی البته غیر لازم به تساوی مصراع ها می انجامد. در حالیکه او به راحتی مـی توانسته از ایـن تـساوی چشم بپوشد و تنها با رعایت وزن و آن هم شکسته و نیمایی ، نه تنها از قید و بند واژه هایی که شـعر را انبوه می سازند، برهد بلکه شعرش را زیباتر و دل انگیزتر می نماید. این از آن دست نکاتی است کـه شعر گلچین را برای خـواننده امـروزی شعر، اندکی کم بها جلوه می دهد.

نوجویی و نوگرایی در اشعار گلچین به وفور دیده می گردد. شعر بـازگشت که در 1345 خورشیدی سروده شده است از این نوع اشعار به شمار می رود. در این شعر، او ناخشنودی خود را از نویابی و نوگرایی که خود در راه آن گام می زند و در این شعر نیز بدان وفادار است، نشان می دهد.

من نمی دانم چرا/ دوست دارم/ جامه پشمینه رندان بپوشم/ جام هایی از می مردافکن دیرین بنوشم /هیچ و هرگز/همره آن گمرهان بی هنر /در راه نوپابی نکوشم

به قول استاد زرین کوب آنچه امروز به نام شعر نـو خـوانده مـی گردد، محدود به این اوزان نیمایی نـیست. تـفنن ها در آن راه یافته است و تجددها. چنان که یک مجاهده کامیاب در این قالب شکنی عبارت بوده است از تجربه مجدالدین میرفخرایی قطعه بـاران او یـک نـمونه مشهور در این باب توفیقی است و در تلفیق بین آهـنگ و مـعنی در شعر بدون پای بندی به سنت .(5)

در خصوص گلچین باید گفت که پس از این سال ها، او نیز دست به تجربیات چندی در شـعر مـنثور و بی وزن زد که البته به جایی نرسید. به عنوان نمونه می توان به شـعر بـسیار طـولانی اتاق خواب 91 اشاره نمود؛ عدم استفاده از وزن از یک سو و از سویی دیگر، نبود یک هدف و مقصود قابل تـوجیه در مـضمون شـعر و هم چنین عدم ارایه یک زبان پاکیزه و شعری، این شعر را به مجموعه ای انـبوه از واژگـانی بدل نموده که در کنار هم در انتظار ارتباطی، حتی در کمترین حد خود است.

چندان از گل و بـلبل سـخن گـفته ایم /که گل و بـلبل از دسـت ما به تنگ آمـده اند/هـنگامی که چشم ما به گل می افتد/برگش می ریزد/و تا بلبل ما را می بیند،می گریزد

زبـان رمانتیک و در عین حال ساده و صـمیمی او برای شاعران نوگرای جوان زمان او، بسیار جذاب بوده است . از جمله این شاعران می توان از محمد زهـری و هـوشنگ ابتهاج نام برد. البته این 2 در دوره های بـعدی و مـیانی شـعر خـویش به شاعرانی صـاحب سـبک و برجسته مبدل شدند. محمد زهری در گفت و گویب گفته بود که ابتدا بیشتر به واسطه اشعار گـلچین گـیلانی بـه شعر نو و نیما رسیده است.

فروغ فرخزاد هم از تأثیر ویژه شعر گلچین بر اشعار خویش در شروع شـاعری یاد نموده است. هنوز هم بعضی منتقدان از اثرگذاری شعر گلچین بر شاعران جوان یاد می نمایند. یکی از شاعران معاصر افغانستان نیز در مصاحبه ای، از تأثیر چند شاعر معاصر از جمله گلچین بر شعر آن دیار یاد نموده و به خصوص از شعر باران گلچین نام برده است.(6)

انتها گلچین

زندگی گلچین، پس از 63 سال بـهار، در 29 آذر 1351 خورشیدی در لندن به انتها رسید. اگرچه خود در آخرین شعرش به واسطه تنگنای شعری یا ضرورتی دیگر، عمر خود را شصت سال آورده است:

سرزنش کم کن اگر نیست مرا بار و بری/ شـصت سـال است که چون شـاخه تکانم دادند.

منابع:

1- آربری، آ. ج، شعر جدید فارسی، ترجمه فتح الله مجتبایی، تهران: امیرکبیر، 1334.

2- بی­نام مؤلف، تذکره الشعرای گیلان، رشت: حقیقت، 1335.

3- پور نامداریان، تقی، سفر در مه (تأملی در شعر احمد شاملو)، تهران: نگاه، 1381.

4- خسروی شکیب، محمد، راز توفیق شعر باران، مطالعات ادبیات کودک، ش 4، صص 76 - 61، 1390.

5- روزبه، محمدرضا، توضیح و تحلیل شعر نو فارسی، چاپ اوّل، تهران: نشر مرکز، 1383.

6- زرقانی، سید مهدی، چشم انداز شعر معاصر ایران، تهران: ثالث، 1384.

منبع: ایرنا
انتشار: 1 بهمن 1399 بروزرسانی: 1 بهمن 1399 گردآورنده: fixfun.ir شناسه مطلب: 1396

به "خبرنگاران درباره مجدالدین میرفخرایی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "خبرنگاران درباره مجدالدین میرفخرایی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید