12 باور نادرست که از روانشناسی زرد نشات می گیرند
به گزارش مجله سرگرمی، روانشناسی یکی از آن حوزه هایی است که همه خود را در آن صاحب نظر می دانند و به طرح نظریات مختلف در این حوزه می پردازند. از نویسندگان ادبی و فیلم سازان گرفته تا روانشناسان زرد و افراد عادی. این قضیه زمانی بدتر می گردد که بخاطر انتشار آثار ادبی یا فیلم های سینمایی مختلف، مردم بعضی از توهمات روانشناختی طرح شده در این گونه آثار را حقیقت محض تلقی می نمایند و به آن ها تکیه می نمایند. در نتیجه بسیاری از آن چیزهایی که شما هم در خصوص روانشناسی می دانید ممکن است اشتباه باشد. در حقیقت در طول چند دهه گذشته، در حوزه روانشناسی زرد ده ها افسانه نادرست طرح شده که به مردم درک نادرستی از نحوه عملکرد مغز و نحوه تفسیر رفتارهای اطرافیانشان داده است.
ریشه این مشکل شاید ناشی از این مسأله است که ما به عنوان انسان همواره در کوشش بوده ایم تا دنیای پیرامون خود را معنا کنیم. همانطور که جرج کلی، نظریه پرداز شخصیت اشاره نموده است، همه ما به گونه ای یک روانشناس خارج از گود هستیم! در واقع ما نه تنها مستعد ارائه توضیحات منطقی برای رفتار انسانی هستیم، بلکه اکنون در عصر پربار اطلاعات نیز قرار داریم که خود توهم دانایی ما را در همه موارد تشدید می نماید. حقیقت این است که بسیاری از منابع اطلاعاتی موجود در اینترنت و حوزه عمومی (مثل کتاب ها، نشریات و مقالات روانشناسی زرد) به اندازه کافی مملو از اطلاعات نادرست هستند. این موارد نه تنها می توانند ما را به ایجاد فرضیات نادرست در خصوص طبیعت انسان سوق دهند، بلکه بر تصمیم گیری های روزانه ما نیز تأثیر می گذارند.
بیایید بعضی از این ادعاهای شبه واقعی یا مبتنی بر روانشناسی زرد را به صورت علمی ارزیابی کنیم و حقایق را از اطلاعات نادرست متمایز کنیم. با ما همراه باشید.
11 باور نادرست در حوزه روانشناسی
1. انسان ها فقط از 10 درصد مغز خود استفاده می نمایند
بسیاری از مردم این عبارت را شنیده و یا حتی از آن در موقعیت های مختلف استفاده نموده اند. این ایده که افراد تنها از بخش کوچکی از مغز خود استفاده می نمایند و پتانسیل های دست نخورده زیادی را به جا می گذارد، موضوع رایج بعضی فیلم های معروف مانند فیلم لوسی (2014) و فیلم بدون محدودیت (2011) است. به طور کلی، هدر رفتن 90 درصد از ظرفیت مغز یک استراتژی بیولوژیکی بسیار ناکارآمد خواهد بود و مطمئناً سیر انتخاب طبیعی تکامل باید بر خلاف این باشد یعنی در جهت توسعه انسان نه کاستن از توانایی های او.
اما در روانشناسی زرد هنوز هم روی این نکته تاکید دارند. امروزه دانشمندان مصرف اکسیژن و گلوکز بافت مغز را با استفاده از فناوری تصویربرداری مانند تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) و توموگرافی انتشار پوزیترون (PET) اندازه گیری می نمایند. دانشمندان مشاهده می نمایند که تمام نواحی مغز سالم همواره فعال هستند، حتی زمانی که افراد در خواب یا در کما هستند. با این حال، بسته به وظیفه ای که فرد درگیر آن می گردد، بعضی از نواحی مغز نسبت به سایر قسمت ها فعال تر می شوند، اما در مجموع مغز از تمام قسمت های خود در همه حال استفاده می نماید.
2. بر اساس روانشناسی زرد بعضی افراد نیمکره چپ مغزشان فعال تر است و بعضی دیگر نیمکره راست مغزشان
یک تصور غلط رایج در روانشناسی زرد وجود دارد که افراد منطقی و تحلیلی نیمکره چپ مغزشان غالب است، در حالی که افراد خلاق و شهودی نیمکره راست مغزشان غالب است. اگرچه نیمکره های سمت چپ و راست فعالیت های مختلفی را بر عهده دارند، اما این مسأله به این معنا نیست که شخصیت کلی ما نیز بر مبنای عملکرد این نیم کره ها مشخص می گردد.
با این حال واقعیت این است که هر دو نیمکره مغز به طور نزدیکی به هم متصل و مرتبط هستند.
به عنوان مثال، کل مغز باید برای یک فعالیت ساده داستان گویی، که ترکیبی از تفکر خلاق و بعلاوه توانایی های زبانی است، به کار گرفته گردد. یا اینکه همه بخش های مغز برای ایجاد تجربه ای که ما آن را آگاهی می نامیم، با هم تعامل دارند و یکپارچه کار می نمایند.
3. حرص خوردن و استرس منجر به زخم معده می گردد
به تبعیت از فروید، بسیاری از روانکاوان دیگر هم معتقد بودند که زخم معده با ولع روانی کودک برای تغذیه و وابستگی مرتبط است که در بزرگسالی دوباره شعله ور می گردد و باعث ناراحتی دستگاه گوارش می گردد. وقتی این نظریه بی اعتبار شد، این باور عمومی جایگزین آن شد که استرس و سبک زندگی باعث ایجاد زخم معده می گردد.
اما واقعیت این است که استرس، هیجانات و ارگانیسم های بیماری زا با هم شرایط ایجاد زخم معده را در بدن ایجاد می نمایند.
مطالعات تأیید می نمایند که استرس روانی-اجتماعی نقشی غیرمستقیم در تشکیل زخم و بعلاوه مقاومت در برابر درمان زخم معده دارد. با این حال، اکنون مطالعات تأیید می نمایند که ارگانیسم های شکل دهنده بیماری مانند عفونت هلیکوباکتر پیلوری نیز می توانند عامل مهمی در ایجاد زخم معده باشد. در ضمن زخم معده مانند هر بیماری مشابه دیگری صرفا با آنتی بیوتیک درمان می گردد و نیازی به اقدامات روانشناختی خاص برای درمان آن نیست.
4. افراد دارای شخصیت متضاد جذب هم می شوند!
این مسأله ممکن است در مراحل اولیه ایجاد مجذوب کنندهیت صادق باشد. در واقع تفاوت در شخصیت ممکن است به هیجان و علاقه منجر گردد. ما بعلاوه ممکن است جذب شخصی شویم که نمایانگر خود ایدئال ما باشد، یعنی همان شخصی که دوست داریم باشیم. در واقع چند مورد تفاوت روابط را مجذوب کننده تر می نماید و بعضی افراد ممکن است هوادار چنین ماجراجویی ای باشند. اما برخلاف تصورات روانشناسی زرد در روابط صمیمی طولانی مدت، تحقیقات نشان می دهد که این یک هنجار عمومی نیست.
واقعیت است که ناخودآگاه ما در پی شریکی است که بیشتر شبیه خودمان هستند تا غیرمشابه.
ده ها مطالعه نشان داده اند که وقتی صحبت از روابط طولانی مدت می گردد، افراد معمولاً در پی همسرانی می گردند که ارزش ها، باورها، نگرش، سبک زندگی، عادات، تفریح ها و زمینه های خانوادگی مشابهی داشته باشند. طبق مطالعات اجرا شده، شباهت شخصیتی، شادکامی و ثبات زناشویی را به بار می آورد و تضاد شخصیتی معمولا به بحث و جدل ختم می گردد.
5. بهتر است در خصوص سوالات چند گزینه ای به حدس اولیه خود پایبند باشید
بخاطر اطلاعات نادرست مطرح شده حوزه روانشناسی زرد، هنگام شرکت در آزمون های چند گزینه ای، بیشتر شرکت نمایندگان در آزمون معتقدند که بهتر است به جای حدس زدن مجدد گزینه درست، به پاسخ اولیه خود پایبند باشید (بالانس، 1977). با این حال، تحقیقات نشان می دهد که این استراتژی نادرست است و اغلب منجر به کسب نمرات پایین تری در آزمون می گردد.
در واقع، هنگام شرکت در یک آزمون چند گزینه ای، کسی که پاسخ های خود را تغییر می دهد، به احتمال زیاد جواب ها را از یک گزینه نادرست به یک گزینه صحیح تغییر می دهند تا از گزینه صحیح به نادرست (به عنوان مثال، کوپلند، 1972؛ کراکر و بنسون، 1980؛ جانستون، 1975؛ شوارتز، مک موریس، و دمرس، 1991). تکیه بر این باور غلط که همواره بهتر است به قضاوت اولیه خود پایبند باشید، به عنوان اولین مغالطه غریزی شناخته می گردد.
6. روانشناسی زرد می گوید صحبت در خصوص مسائل همواره یاری نماینده است
بیش از 100 سال پیش، زیگموند فروید ایده به اصطلاح درمان گفتاری را رایج کرد، که اکنون به عنوان روان درمانی شناخته می گردد. فروید معتقد بود که افراد تمایل ناسالمی برای سرکوب هر گونه افکار یا احساساتی دارند که ناراحت نماینده هستند و صحبت کردن در خصوص آن ها می تواند به کاهش بخشی از این ناراحتی یاری کند.
این ایده ها امروزه هنوز یک باور رایج است که مثال های بی شماری هم برای آن وجود دارد.
با این حال، صحبت در خصوص تجربیات ناراحت نماینده تضمینی برای یاری به کاهش ناراحتی نیست. به عنوان مثال، یک متاآنالیز از همه کارآزمایی های منتشر شده در خصوص گزارش استرس ناشی از حادثه بحرانی (CISD) که مشاوره گروهی برای شاهدان حوادث آسیب زا است، هیچ فایده ای برای این عمل پیدا نکرد و مطالعات دیگر این درمان را با پیامدهای بدتر برای بیماران مرتبط دانسته اند. شاید این مسأله به این علت است که بعضی افراد را مجبور می نماید قبل از آماده شدن با خاطرات دردناکی روبرو شوند.
علاوه بر این، در مقاله ای در سال 2007، اسکات لیلینفلد، استاد دانشگاه اموری، شواهدی ارائه کرد که نشان می دهد روان درمانی می تواند مفید باشد، اما می تواند نتیجه معکوس نیز داشته باشد. طبق این مقاله، 10 درصد از بیماران روان درمانی در طول درمان بدتر می شوند، در حالی که تنها حدود نیمی از بیماران بهبود می یابند. با این حال روانشناسی زرد هنوز این رویکرد را توصیه می نماید.
7. تست های دروغ سنج دقیق هستند
اندازه خطای یافت شده برای این تست ها در بیشتر موارد قابل پذیرش نیست، اما همچنان پابرجا هستند و احتمالا بدون تردید باقی هم خواهند ماند. بعضی تخمین ها اندازه خطای این دستگاه ها را تا 40 درصد نشان می دهد که رایج ترین مشکل حاصله برچسب زدن به افراد بی گناه به عنوان گناهکار است. در واقع مردم می خواهند باور نمایند که راه چاره سریعی برای تشخیص دروغ وجود دارد، اما هنوز چنین آزمایشی وجود ندارد و احتمالاً در آینده قابل پیش بینی هم اتفاق نخواهد افتاد. حتی نام آن نیز گمراه نماینده است.
در حقیقت باید این تست را تست آشکارساز برانگیختگی نامید. مشکل چنین آزمایشی که چندین شاخص فیزیولوژیکی برانگیختگی را اندازه گیری می نماید این است که دلایل مختلفی برای برانگیختگی می تواند وجود داشته باشد که تنها یکی از آن ها احساس گناه در خصوص دروغ گفتن است. متأسفانه، این آزمایش ها همچنان در ارتش و دستگاه های دولتی و بعلاوه در فیلم ها و برنامه های تلویزیونی محبوب هستند و بسیاری از آمریکایی ها هنوز معتقدند که این دستگاها برای تشخیص فریب و دروغگویی قابل اعتماد و مفید هستند.
8. روانشناسی زرد معتقد است افراد مبتلا به بیماری های روانی رفتاری خشن دارند
برخلاف باورهای رایج در روانشناسی زرد، حقیقت این است که بیشتر افراد مبتلا به بیماری های روانی، بیشتر از دیگران خشونت طلب نیستند. تنها 3 تا 5 درصد از اعمال خشونت آمیز را می توان به افرادی نسبت داد که با یک بیماری روانی جدی زندگی می نمایند. در واقع، افراد مبتلا به بیماری های روانی شدید بیش از 10 برابر بیشتر از جمعیت عادی قربانی یک جنایت خشن هستند. احتمالاً فردی را می شناسید که به بیماری روانی مبتلا هستند و حتی متوجه آن نمی شوید، زیرا بسیاری از افراد مبتلا به بیماری های روانی اعضای بسیار فعال و سازنده جوامع ما هستند.
9. برترین روش برای تغییر نگرش یک فرد این است که برای انجام این کار به او پاداش بزرگی بدهید
تحقیق در خصوص نظریه ناهماهنگی شناختی نشان می دهد که بر خلاف ایده های طرح شده در روانشناسی زرد برترین راه برای تغییر نگرش افراد این است که کوچک ترین پاداش ممکن برای انجام این کار به او داده گردد.
10. روانشناسی زرد می گوید سخت به دست آمدن یک راه خوب برای علاقه مند کردن دیگران به شما است
در این مورد هم بر خلاف ادعاهای مطرح شده در حیطه روانشناسی زرد، تحقیقات نشان می دهد که مردان نسبت به زنانی که از پیشرفت های آن ها در رابطه استقبال می نمایند، علاقه بیشتری دارند تا به زنانی به اصطلاح سخت به دست می آیند.
11. راه چاره های خلاقانه به طور ناگهانی به فکر افراد خطور می نماید
مطالعات مبتنی بر تصویربرداری از مغز نشان می دهد که قبل از اینکه افراد به طور ناگهانی پاسخ خلاقانه ای به یک مشکل را ارائه نمایند، نواحی مغزی که در حل مسئله نقش دارند، مانند لوب های فرونتال، از قبل فعال بوده اند.
12. برگزاری جلسات طوفان فکری در قالب گروهی، روش بهتری برای فراوری ایده نسبت به ایده پردازی تنهایی است
بیشتر مطالعات نشان می دهد که کیفیت ایده های فراوری شده در جلسات طوفان فکری ضعیف تر از ایده های فراوری شده به وسیله افراد در تنهایی است.
نکته پایانی
اگرچه هیچ تحقیق علمی ای بی خطا نیست، اما در مجموع تحقیق و مطالعه برترین راه محافظت ما در برابر خطاهای انسانی است. ما همواره باید آنچه را که باور داریم زیر سوال ببریم. پذیرفتن چیزی فقط به این علت که منطقی به نظر می رسد یا به وسیله رسانه ها ترویج شده است، می تواند اقدام خطرناکی باشد که زندگی ما را به روش های مختلف تحت تاثیر قرار می دهد.
پس بهتر است یک بار هم شده در خصوص همه باورهایی که داریم شک کنیم و در خصوص صحت و درستی آن ها مطالعه کنیم. خصوصا در حیطه هایی مثل مسایل مرتبط با سلامت روان و جسم. چون همانطور که گفته شد اطلاعات غلط در این حوزه ها می تواند عواقب ناگواری برای ما به همراه داشته باشد.
این مطلب فقط جنبه آموزش و اطلاع رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه های این مطلب حتما با یک متخصص مشورت کنید. برای اطلاعات بیشتر بیانیه برطرف مسؤولیت خبرنگاران مگ را بخوانید.
منابع: Science of People, Advisory Board, Your DOST
منبع: دیجیکالا مگ